به ساختمانهای تهران نگاه کنید. به آن چند ده هزارتایی که نه در این دو-سه سال اخیر که لااقل در یک دهه گذشته ساخته شده اند. حالا اگر از شما بپرسند که در نمای این ساختمانها، بیشترین چیزی که توجهتان را جلب کرده چیست. چه پاسخی میدهید؟ حتی اگر در دسته معماران و شهرسازان و بساز و بفروشها و بساز و بندازها هم نباشید، میتوانید بهعنوان یک مخاطب عادی از سنگ مرمر و گرانیت و شیشه و آجر نماها سر دربیاورید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روزنامه ایران: نمای رومی پسند اغلب ساختمانهای تهران حالا همان چیزی است که این روزها، چهره کوچهها و خیابانهای شهرهای ما را به تسخیر خود درآورده است، ساختمانهایی شبیه بهم که اگر صاحبان شان پول بیشتری خرج کرده باشند، با مجسمههای رومی، تفاوت شان را به رخ میکشند و اگر هم بودجهشان کفاف رقابت در این بازار سردرگم را ندهد، به سیمان سفید روی میآورند. جالب اینکه برخی مالکان و مشاوران املاک، از نماهای به اصطلاح رومی برای جلب نظر مخاطب استفاده میکنند و با جلال و جبروتی که در پس این نماها به ذهن مشتریها میآید، بر نرخ پایه منطقه اضافه میکنند. حالا این رویه آنقدر ادامه پیدا کرده که با وجود سختگیریها برای الزام استفاده از آجر در نما و انعکاس هویت
ایرانی در
معماری ظاهری ساختمانها، بازهم مشتری بر حسب عادت و تغییر ذائقه دنبال نماهای رومی است! برخی کارشناسان معتقدند که این عادت بصری نه به علت جذابیت نماهای رومی که به خاطر طرحهای خسته کننده و تکراری است که این روزها بهعنوان طرح ایرانی به خورد مخاطب داده میشود! طرحهایی که تنها وجه تشابه شان با معماری ایرانی، استفاده از آجر به جای سنگ است!
آجر یا سنگ! مسأله ذائقه مشتری است علی هاشمی یکی از سازندگان پرکار شرق تهران تأکید میکند که هم اکنون ضوابط سختگیرانهای برای اجرای نمای ساختمانها در حال اجراست. او که هم اکنون چند
ساختمان در حال ساخت در منطقه 12 دارد، به «ایران» میگوید: «در منطقه 12 چون یک منطقه تاریخی با بافت سنتی محسوب میشود باید 90 درصد نما آجری باشد و ما بهعنوان سازنده حق داریم فقط 10 درصد سنگ کار کنیم. به قطع میتوانم بگویم که نمای رومی دیگر کار نمیشود. در منطقه 14 هم تا آنجاکه میدانم تا 30-40 درصد سنگ باشد مشکلی ندارد، اما در بقیه مناطق وضعیت فرق دارد. سازنده نیز ملزم به رعایت این قوانین است به طوریکه اگر تخلف کند و از طرحی که در کمیته نما به تصویب رسیده است، انحراف نشان دهد، علاوهبر اینکه پایان کار صادر نمیشود، پرونده تخلف هم به کمیسیون ماده 100 میرود. در این صورت باید نما ریخته شده و از نو نماکاری انجام شود. شخصاً با چند مورد در منطقه 12 مواجه شدم که سازنده به اجبار نما را از نو زده است. با اینهمه اگر از من سازنده بپرسید کدامیک را ترجیح میدهید سنگ یا آجر؟ اگر به انتخاب خودم بود، نما را سنگ میزدم.» اما چرا سازندگان تمایلی به نمای آجری ندارند؟ آیا نمای آجری گرانتر از نمای سنگ برای سازندگان تمام میشود؟ هاشمی پاسخش به این سؤال منفی است. او میگوید: «اتفاقاً نمای آجری ارزانتر است، اما اجرای نمای آجری سختتر از نمای سنگ است. برای همین نماکار سنگ با آجر متفاوت است. یعنی هزینهای که بابت نمای آجر پرداخت میشود متری 50-40 هزار تومان بیشتر از نمای سنگ است. جدا از این، مشتری نمای سنگ را بیشتر ازآجر میپسندد، اینکه ما بخواهیم معماری ایرانی اجرا کنیم در شرایطی خوب است که اول مردم را متقاعد کنیم که نمای آجری را انتخاب کنند. الان سلیقه مردم، نمای رومی (سنگی) است. درحالیکه دوام آجر بیشتر از سنگ است. اما مشتری خانههای نما آجر را کمتر میپسندد.» این سازنده با اشاره به مراحل سختگیرانه تأیید نما در کمیته نما میگوید: «زمانی که برای گرفتن جواز اقدام میکنیم یعنی در همان ابتدای مسیر، چند طرح هم برای نما ارائه میدهیم که البته به این راحتیها تأیید نمیشود و بعد از چند بار رفت و برگشت و رفع ایرادات باید دقیقاً همان طرح نهایی تأیید شده را اجرا کنیم وگرنه ایراد میگیرند. در منطقه 12 که بحث خیلی جدی است. البته منکر این نمیشوم که در برخی مناطق ممکن است در ازای دریافت کمی پول، در برابر طرح پیشنهادی سازنده، کمی انعطاف هم به خرج دهند.»
نماهای بیهویت در پس ظاهر ساختگی حمیدرضا فاضلی، مهندس معمار به اهمیت منظر شهری در معماری میپردازد. او میگوید که هماهنگی ساختمانها از نظر نما بسیار مهم است باید این همخوانی و هماهنگی در نما دیده بشود. متأسفانه در تهران پراکندگی در نمای ساختمانها زیاد است، به طوریکه ساختمانهای تهران از نظر بصری شلخته و نامنظم دیده میشوند. او با انتقاد از اجرای طرحهای تکراری و خسته کننده در کنار هم میگوید: اینکه گفته میشود نما حتماً باید ایرانی و بومی باشد، از نظر من حرف چندان درستی نیست. چراکه اگر قرار باشد همه ساختمانها نما آجر کار شود خسته کننده میشود. درست این است که بگوییم ترکیب و تناسب را در نما رعایت کنید. کپی کاری و شبیه هم شدن هم به اندازه طرحهای غیر بومی خطرناک است. در حقیقت نما باید از نظر مواد و مصالح متفاوت بوده اما در اصل همخون و همخوان باشد. الان بعضی ساختمانها هیچ ارتباط معنایی و ظاهری باهم ندارند. در معماری ما اصطلاحی داریم که میگوییم نماها را کلاژ کار کردهاند یعنی همخوان نیستند. معماری یک مبحث جهانی است و نمیتوان فقط بر اجرای طرحهای بومی تأکید کرد. مهم این است هر نما و ساختمانی که کار میشود هویت داشته باشد. مثلاً مسجد را میتوان یک معماری ایرانی نامید چون از نظر ظاهری ارتباط زندهای با مخاطب برقرار میکند. البته الان در مساجد روی سقف صاف بتنی قوسها را از سقف آویزان میکنند. شاید ظاهر معماری ایرانی داشته باشد اما از نظر سازه بیهویت است. متأسفانه معماری ما در حال حرکت به این سمت است. یعنی ظاهر ایرانی دارد اما باطن آن هویت ندارد. او ادامه میدهد: من معتقدم میتوان با هر روشی حتی نمای رومی، هویت معماری ایرانی را زنده کرد. یک نمونه مشهور همین مصلای تهران است. آرکهای مصلی همه نیم دایره است که خب ما در معماری ایرانی نیم دایره نداریم، اما در معماری رومی داریم. اما آیا به نظر شما مصلی فضای معماری غیر ایرانی را منعکس میکند؟ قطعاً نه. شما کاملاً فضای معماری اسلامی و ایرانی را حس و درک میکنید. چون هویت دارد و مخاطب این را میفهمد. فاضلی با انتقاد از حضور کمرنگ معماران و کارشناسان متخصص و فنی در طراحی نمای ساختمان میگوید: الان کار در دست سازندگان و ثروتمندان است و آنها اجازه نمیدهند که معماران هنر و خلاقیت خودشان را عرضه کنند. چون نفع مالی و پول حرف اول را میزند و اگر قرار باشد معماری روی طرحی کار کند مستلزم صرف زمان و البته هزینه است. پس به صرفه این است که از طرحهای مشابه و تکراری و بیخلاقیت استفاده شود.
تأثیر مسائل فرهنگی بر معماری نمای خانهها بازار گران مصالح ساختمانی و ورود افراد غیر متخصص و به اصطلاح بساز و بنداز موجب شده نمای اکثر ساختمانهای تهران مشابه هم باشد. قبل از این سختگیریهایی که سازندهها ادعا دارند در چند سال اخیر باب شده، اغلب نماها یا سنگی و به اصطلاح رومی یا تا حدودی آجری بود. حتی اگر کمی بیشتر دقت کنید، متوجه میشوید ساختمانها در یک راسته تقریباً از الگوی نماهای یکسان تبعیت میکنند؛ موضوعی که باعث شده کوچهها و خیابانهای تهران در عین نظم و تشابه، بیقواره و بلاتکلیف دیده شوند، چراکه به نظر میرسد در پشت این طراحیها، هویت شهری و محله در نظر گرفته نشده است. متخصصان این حوزه هم البته اذعان دارند در طراحی نمای ساختمانها، نگاه فنی و کارشناسی که برگرفته از معماری اصیل ایرانی باشد، وجود نداشته است. عبدالرضا گلپایگانی، مهندس معمار و کارشناس شهری البته از زوایه دیگری به موضوع نما میپردازد. او ترجیح میدهد نگاه عمیقتری به این موضوع داشته باشد و از فرایند و تحولاتی بگوید که نما بهعنوان بخشی از معماری در طول دورههای تاریخی پشتسر گذاشته است. او معتقد است معماری یک پدیده منسجم و یکپارچه است که در واقع پوسته بیرونی آن نما است. بنابراین اگر قرار به بحث درباره نما باشد، باید به زمینه و گستره معماری بپردازیم و نه اینکه تنها بخشی از آن را که نما نام دارد بررسی کنیم. گلپایگانی میگوید: «براین اساس پیش از اینکه بخواهیم موضوع نما را وارسی کنیم، باید تاریخ معماری را مطالعه کنیم؛ اینکه چه دوره تاریخی را پشتسر گذاشته و به اینجا رسیدهایم. اوج معماری ایرانی که حاصل تکامل گام به گام است در دوران صفوی است. پس از آنهم یک دوره تاریخی طی شده تا معماری امروز شکل گرفته است. در هر کدام از این دورهها رخدادهای بسیاری بر معماری ایرانی اثر گذاشته است. بنابراین مطالعه سیر تحول معماری ایرانی تا صفویه و پس از آن تا امروز ضروری است.» او ادامه میدهد: «با این حال از زمانیکه ارتباط تنگاتنگی بین ایران و کشورهای غربی شکل گرفت، نقطه عطفی در معماری اتفاق افتاد. در این دوره ارتباط فرهنگی ما با کشورهای دیگر گستردهتر و شکل و شمایل زبان معماری هم دچار تغییراتی شد. این تغییرات در معماری از دوره قاجار آغاز شد و به تدریج در دوره پهلوی اول و دوم به تمام شهرهای ایران سرایت کرد تا اینکه به دوران انقلاب اسلامی رسیدیم و در این دوره نیز اتفاقات زیادی بر معماری ایرانی تأثیر گذاشت. با اینهمه در این چند دهه، معماری ایرانی به سمتی حرکت کرده که اگر بپرسند به کجا میرویم شاید نتوانیم برای آن پاسخ روشنی پیدا کنیم.»
نمای کنونی ساختمانها از چه زمانی به شهرهای ما وارد شد؟ گلپایگانی به این سؤال اینطور پاسخ میدهد: «معماری از مسائل فرهنگی تأثیر میپذیرد، به عبارتی معماری متأثر از مفهوم زندگی است و مفهوم زندگی هم از مسائل فرهنگی جدا نیست. در زندگی گذشته ما، فرهنگ زندگی خانوادگی، خانواده گسترده و تقسیم وظایف بین اعضای خانواده، مفهوم دیگری داشت و هماکنون چهره دیگری دارد. برای مثال اگر درونگرایی در زندگی گذشته ایرانیها پررنگ بود و «چهاردیواری» قلمرو «اختیار» خانواده بود، الان شرایط و فضا به سمت برونگرایی تغییر پیدا کرده است. اعضای یک خانواده چند ساعت از شبانهروز در کنار هم هستند و در گذشته چگونه بوده است؟ از سویی معماری ایرانی بهواسطه دانشآموختگان رشتههای مهندسی و معماری در دانشگاههای غربی از نهضت معماری مدرن هم تأثیر گرفته است. یعنی عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقلیمی، تکنیکی و فنی تأثیر خود را گذاشته و نمیتوان و نباید آن را نادیده گرفت. بنابراین شناخت نسبت به گذشته نباید متوقف شود و برای تبیین راه آینده باید از گذشته درس گرفت. مثلاً در گذشته خانههای ایرانی در بافت متراکم محله و کوچههای باریک بود، اما وقتی در دوره مدرن، مفهوم خیابان امروزی به شهرهای ما وارد شد و خیابان به یک محل رفتوآمد همگانی تبدیل شد، کم کم خانهها به سمت خیابان رو کردند و در نتیجه پدیدهای به نام «نمای ساختمان» رو به فضای شهری متولد شد. نمای امروز یعنی رو کردن معماری و فضای زندگی به یک فضای همگانی به نام خیابان! بنابراین خیابانهای شهری نما را برای ما به یک مسأله تبدیل کرد که باید تکلیفمان را با آن روشن میکردیم.» او ادامه میدهد: «اتفاق دیگری که از این تأثیر فرهنگی ریشه میگیرد، آشنایی با فرهنگ ملل بود، بویژه در دوره مشروطه و قاجار و پس از آن در دوره پهلوی، آشنایی با معماری اروپایی بیشتر نمود پیدا کرد. مثلاً در معماری اروپایی بناها بیشتر برونگرا بودند. عامل اثرگذار دیگر مصالح و تکنیکهای تازه است. مثل شیشههای بزرگ و پنجرههای فراوان، سازههای بلندمرتبه و... . این دگرگونی در مصالح نیز بر زبان معماری اثر نهاد. اگر در دوره دگرگونی روال درستی طی میشد و کار در دست حکیمان معماری میبود، آنها به تدریج برای این رویدادها پاسخ درخور مییافتند، چنانچه در ابتدای مواجهه با غرب، معماری ایرانی وارد یک بده بستان فرهنگی میشود، اما شوربختانه این اتفاق تداوم نیافت. در واقع به علت حاکمیت یک دوره طولانی نخوت، رشد تکنولوژی و دانش در غرب، ما در برابر بیگانگان دچار نوعی حس ازخودباختگی شدیم و فکر میکردیم هر آنچه از غرب میآید مقدس است و باید تقلید کنیم. یعنی آنچه میتوانست معماری را متناسب با شرایط امروز تکامل دهد از دست رفت و مقلد فرهنگهای دیگر شدیم البته از آنها نه تبعیت منطقی که جاهلانه کردیم. بخش زیادی از این مسأله در نما و چهره شهرها خودش را نشان میدهد. درحالیکه نمای ساختمانها در شهرهای اروپایی دارای نظم و انضباط است اما چون تقلید ما آگاهانه نبوده و فقط نوک قله یخ را دیدهایم بخش ظاهری را کپی کردهایم و این آشفتگی و بینظمی در نماها نشاندهنده آشفتگی سازکار توسعه در کشور است.» گلپایگانی درباره اینکه در چنین وضعیتی چه باید بکنیم، میگوید: «امروز باید برگردیم و مسائل را موشکافانه و عمیق بررسی کنیم. ضمن آنکه نباید از تجربه کردن کارهای درست مبتنی بر معماری ایرانی واهمه داشته باشیم. الان در تهران دستورالعمل درباره طراحی نما داریم، اما قبل از نوشتن این دستورالعملها باید بستر منطقی و تکامل تدریجی را مد نظر قرار میدادیم. مثلاً میگوییم طراحی نما باید هویت ایرانی داشته باشد، خب عناصر هویت بخش معماری ایرانی چیست؟ باید صاحبان فن در این زمینه نظر بدهند و چند نکته کلیدی را بپذیریم؛ هیچ مدنیتی بدون قانون و انضباط شکل نمیگیرد، شهر متعلق به همه شهروندان است، منفعت همگانی سرمشق کارها است، هویت ایرانی نباید فراموش شود و معیارهای توسعه پایدار در همزیستی با طبیعت و آشتی با فرهنگ در دستور کار باشد، آنچه امروز میسازیم فضای زندگی نسلهای آینده است و رشد و بالامندی ایرانیان به آن بستگی دارد. باید از تجربههای خوب و معمارانه پشتیبانی کرد. در شهرداری تهران برای رسیدن به نمای مناسب در گام نخست کمیتههای نما شکل گرفت که در آنها استادان دانشگاه و حرفهمندان درباره طرحهای نما داوری میکردند.» با اینهمه باید پرسید چرا با وجود تشکیل کمیتهای به نام «نما» و حضور متخصصان معماری وشهرسازی در این کمیته طی سالهای گذشته و البته تدوین دستورالعملهای اصولی و سختگیرانه، نمای ساختمانهای ما همچنان آشفته به نظر میرسد؟ گلپایگانی در جواب این سؤال میگوید: «اصلاح روند به زمان نیاز دارد و توسعه یک امر تدریجی است. چهره ناخوشایند شهرها حاصل 90-80 سال است و در دو سه سال تغییر جدی رخ نمیدهد. اگر در نظر بگیرید سالانه 8-7 هزار ساختمان ساخته شود، بازهم در برابر یک میلیون و 400 هزار قطعه ملکی، نمیتوان تغییر چشمگیری را دید. برای ارزیابی باید همین تعداد را با دورههای گذشته مقایسه کرد. هر چند باور دارم باید فرایندهای اداری صدور پروانه کوتاه تر شود اما درباره الزامات مهندسی و طراحی نباید شتابزده رفتار کرد. طولانی شدن زمان صدور پروانه برای تأیید طراحی نما یک ضرورت است که با وجود مخالفتها باید نتیجه آن را مبارک دانست. حال و آینده شهرهای ما در گرو رفتار امروز ما است و همه ما در برابر آن مسئول هستیم.»
ارجاع متخلفان نما به کمیسیون ماده 100 اما طرحهای تأییدی در کمیته نما باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ آیا یک طرح به صرف رعایت مؤلفه های ایرانی میتواند تأییدیه دریافت کند؟ حامد سلیمی، سرپرست اداره کل معماری و ساختمان شهرداری تهران با بیان اینکه موضوع تأیید نما در کمیتههای نما از منظر معماری و طراحی شهری بررسی میشود، میگوید: «موضوع معماری از طریق رعایت اصول و ضوابطی که از سوی اداره کل معماری و ساختمان تهیه و ابلاغ شده، انجام میشود که در این میان ویرایش جدید «ضوابط عام نماسازی به همراه توصیههای عام نما» که در تیرماه 1400 ابلاغ شد اهمیت بالایی دارد. این مجلد احکام سلبی و احکام ایجابی دارد. در واقع احکام سلبی به بیان نبایدها و احکام ایجابی به بیان بایدها در طراحی نما میپردازد.» وی درخصوص طراحی شهری میگوید: «در طراحی شهری با تأکید بر وجود هماهنگیهای لازم با بافت و همجواریها بررسیهای لازم از سوی عضو هیأت علمی طراحی شهری انجام میشود.» او درباره اینکه هم اکنون چه شرایطی بر اجرای نما حاکم است و اگر سازندهای تخلف کند چه جرایمی در انتظار اوست و چگونه با فرد متخلف برخورد میشود؟ توضیح میدهد: «با توجه به مصوبه «اصلاحیه مصوبه طراحی، پایش و اجرای نماهای شهر تهران»، چنانچه پروندهای پس از طرح در کمیته نما اقدام به ساخت نمای مغایر با مصوبه کمیته نما کند، پرونده از سوی شهرداری منطقه به کمیسیون ماده 100 ارجاع داده میشود و پس از بررسیهای لازم در کمیسیون مذکور یا رأی اعاده صادر میشود و یا پرونده را برای بررسی دوباره و ارائه توضیحات تکمیلی به منظور اصلاح و بهبود آن به کمیته نما بازمیگردانند. باید به این موضوع توجه داشت که بحث هویت سیما و منظر شهری حق شهروندی است و برگزاری کمیتههای نما و لزوم بررسی پروندهها در این زمینه صورت میپذیرد. اما هیچ وقت تأکیدی بر استفاده از مصالحی خاص در کمیتهها وجود ندارد و تنها رعایت هماهنگی نما با بافت منطقه و سایر همجواریهای موجود در گذر و بالاخص اطراف پلاک مورد نظر است.»
برخی معتقدند ضوابط حاکم بر هر منطقه با منطقه دیگر متفاوت است. به نظر میرسد در ارائه طرحها منطقههای گران مثل منطقه یک، آزادی و انعطاف بیشتری دارند، این گفته تا چه اندازه مورد تأیید است؟ سلیمی با رد این موضوع میگوید: «اصولاً هیچ گونه تفاوتی از نظر نحوه بررسی، مدارک مورد نیاز، روند بررسی و... وجود ندارد اما با توجه به تمکن مالی بالاتر قطعاً در مناطق گران، مصالح مورد استفاده و اجرای آنها کیفیت بالاتری دارد. در حال حاضر هیچ گونه اعتقادی بر اجرای الگویی خاص برای کل شهر نداریم و آن چیزی که همیشه مورد تأکید است مسأله هماهنگی در بافت و بدنه شهری است، براین اساس تنها در صورتی که در یک معبر متقاضیان تمایل به اجرای الگویی خاص داشته باشند امکان این امر مسیر میشود که در آن صورت هم اصولاً با توجه به تفاوتهای موجود در ابعاد قطعات، بازهم شاهد تفاوتهایی هرچند جزئی خواهیم بود.» برخی کارشناسان شهری معتقدند تهران دارای یک معماری آشفته و شلخته است. با وجود این سلیمی اذعان میکند که از زمان برگزاری کمیتههای نما، شاهد ارتقای کیفیت و نیل به هویت معماری ایرانی تا حد زیادی هستیم، به طوری که میتوانیم نماها در سطح شهر تهران را به زمان قبل از برگزاری کمیته نما و بعد از آن تقسیم کنیم. انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه:
ساختمان های تهران
نمای ساختمان ها
معماری ایرانی
کمیته های نما
کمیته نما
طراحی شهری
منطقه 12
طراحی نما
اجرای نما
نمای رومی
نمای آجری
بر معماری
شهرهای ما
نمای سنگ
هم اکنون
کمیته ها
نمای آجر
خانه ها
طرح ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۰۴۴۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رونمایی از کتیبه مقبره شیخ بهایی در حرم مطهر رضوی
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، مرکز خراسان رضوی، کتیبه مقبره شیخ بهاء الدین محمد معروف به شیخ بهایی بصورت کتیبهای سنگی به طول ۲۷۰ و عرض ۷۰ سانتی متر و ضخامت ۴ سانتی متر بالای مقبره او در رواق شیخ بهایی به همت سازمان عمران و نگهداری حرم مطهر رضوی آماده و نصب شده است.
جنس این کتیبه اهدایی از سنگ مرمر سبز بدون رگه و در گوشههای آن تزئیناتی به صورت طلا کاری نیز انجام شده است تا جلوهای شکوهمند به آن ببخشد.
در این کتیبه تاریخچه کوتاهی از زندگی این عالم پرآوازه که نقش بسزایی در توسعه حرم ملک پاسبان حضرت رضا (ع) داشته به صورت حجاری با روش سندبلاست با خطاطی استاد تعریفی و استاد توکلی آمده است و به معرفی تالیفات مهم، کارهای برجسته و شاگردان مطرح وی پرداخته شده است.
حضور شیخ بهایی در حرم امام رضا (ع) فصلی درخشان در تاریخ این مکان مقدس است چراکه خدمات ارزشمند او در زمینههای مختلف، از معماری و عمران تا مدیریت و تولیت، این مکان را به یکی از زیباترین و با شکوهترین اماکن مذهبی جهان تبدیل کرد.
از مسئولیتهای شیخ بهایی در حرم مطهر حضرت رضا (ع) میتوان به «معماری و ساخت گنبد، گلدسته و ایوانها» و نیز مسئولیت روشنایی و مدیریت موقوفات اشاره کرد.
ساخت ساعت آفتابی، تألیف کتابهای متعدد در مورد شخصیت علمی و فضایل حضرت رضا (ع) و نیز تدریس علوم مختلف در حرم مطهر رضوی از دیگر فعالیتهای شیخ بهایی بوده است.
شیخ بهاءالدین محمد بن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی (زاده ۱۵۷۱ در بعلبک، لبنان - درگذشته ۱۶۲۷ در اصفهان) دانشمند، عارف، شاعر، نویسنده، اخترشناس و معماری ایرانی-لبنانی بود که در علوم مختلفی از جمله ریاضیات، نجوم، فلسفه، معماری و موسیقی تبحر داشت و در زمان شاه عباس صفوی با مهاجرت به ایران، در دربار او به مقامات مهمی رسید.
محل مدفن شیخ بهایی در رواقی با نام خود این عالم است که در گذشته خود وی در آن محل تدریس داشتهاند و مقبره او از شمال به صحن آزادی از جنوب به رواق امام خمینی (ره) از مشرق به رواق دارالعباده و از مغرب به رواق دارالزهد راه دارد.